جدول جو
جدول جو

معنی خرمن روبه - جستجوی لغت در جدول جو

خرمن روبه
(خِ / خَ مَ بَ / بِ)
گندم و جو باقی مانده در خرمن بعد بباد دادن آن. حصاله. (محمود بن عمر ربنجنی). حساله. (محمود بن عمر ربنجنی) ، تلخ دانه و جز آن که از گندم برآید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرمن کوب
تصویر خرمن کوب
دستگاه، کارگر یا چهارپایی که غلۀ درو شده را می کوبد تا کاه از دانه جدا شود
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خِ مَ یَ / یِ)
چنبری که در جای خرمن روید. پس از آنکه غلات و تخمهایی بر اثر خرمن کردن از خرمن گیاه برمیدارند آنچه را در زمین ماند و بعداً سبز شود خرمن رویه می نامند
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ مَ)
عمل کوفتن خرمن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ مَ)
نام کوهی است که کوههای احمری از سمت جنوب به سیاه کوه و این کوه متصل است و از کوههای منطقۀ فارس می باشد. (از جغرافیای غرب ایران ص 33)
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ مَ نِ)
کنایه از روز است:
سوخته شد خرمن روز از غمم
چشمۀ خورشید فسرد از دمم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
عمل خرمن کوبیدن، حقی یا دستمزدی که در بعض نواحی بات کوبیدن خرمن بزارع دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرمن کوب
تصویر خرمن کوب
افزار و دستگاهی که با آن خرمن را کوبند
فرهنگ لغت هوشیار